پانزدهم شعبان المعظم
اعمال شب پانزدهم شعبان المعظم
شب بسيار مباركى است و فضيلت و اعمال آن زياده از آنستكه ذكر شود و اين شب را ليلة البرات و ليلة الصك و ليلة المباركه و ليلة الرحمة گويند و اين شب بعد از ليلة القدر افضل ليالى است و حق تعالى فضل خود را در اين شب به بندگاه عطا ميفرمايد و باحسان خود، گناهان ايشان را ميآمرزد و شبى است كه حق تعالى بذات مقدس ، خود، خود قسم خورده كه سائلى را از درگاه خود رد نكند مگر آنكه معصيتى از خدا بطلبد.
و روايت است كه از اول تا بآخر اين شب از جانب حق تعالى ندا ميرسد كه آيا استغفار كننده اى هست كه طلب آمرزش كند از گناهان خود، تامن او را بيامرزم . آيا كسى هست كه طلب روزى كند، تا من او را روزى دهم و از جمله بركات اين شب آنستكه سلطان عصر و امام زمان ارواحنافداه در سحر اين شب متولد شده و باعث مزيد شرافت اين ليله مباركه شده و از براى اين شب مبارك ، چند عمل وارد است :
1-غسل است كه باعث تخيف گناهان ميشود.(1)
2- احياء اين شب است بنماز و دعا و استغفار، چنانچه امام زين العابدين (ع ) ميكردند.(2)
3-زيارت امام حسين علیه السلام است كه افضل اعمال اين شب و باعث آمرزش گناهان است(3) . و هر كه خواهد با او مصافحه كند، روح صد و بيست و چهار هزار پيغمبر زيارت كند آنجناب را در اين شب واقل زيارت آنحضرت آنستكه ببامى يا صحنى گشاده در آيد و بجانب راست و چپ خود نظر كند، پس سر بجانب آسمان كند، پس زيارت نمايد آنحضرترا باين كلمات :
(( السلام عيلك يا ابا عبدالله السلام عليك يابن رسول الله السلام عليك و رحمة اله و بركاته )).
و هر كس هر كجا كه باشد، در هر وقت كه آنحضرت را باين كيفيت زيارت كند، اميد است كه ثواب حج و عمره براى او نوشته شود و از براى امام حسين عليه السلام در اين شب دو زيارت مخصوصه است : يكى همان زيارت اول رجب و ديگر زيارت مختصرى است كه كفعمى از حضرت صادق نقل كرده و اول آن الحمدلله لعلى العظيم است و ما هر دو زيارت را در هديه ايراد كرديم .
4- بيتوته در زمين كربلا و خواندن هزار مرتبه قل هوالله و هزار مرتبه استغفار و هزار مرتبه الحمدلله پس چهار ركعت نماز كند و در هر ركعتى هزار مرتبه آية الكرسى .
5-خواندن اين دعا كه بمنزله زيارت امام زمان عليه السلام است :
(( اللهم بحق ليلتنا هذه و مولودها، الخ )) (4).
6-بخواند: (( اللهم اقسم لنامن خشيتك ، الخ )) (5).
7-بخواند: (( الله انت الحى القيوم العلى العظيم ))(6) .
8-بخواند صلوات هر روز را كه در وقت زوال ميخواند.
9-خواندن دعاى كميل است كه در شبهاى جمعه نيز خوانده ميشود.
10-صد مرتبه سبحان الله و صد مرتبه الحمدالله و صد مرتبه الله اكبر و صد مرتبه لااله الاالله كه سبب آمرزش گناهان و بر آمدن حوائج است .
11-بعد از نماز خفتن دو ركعت نماز كند در ركعت اول ، حمد و قل ايهاالكافرون و در دوم حمد و توحيد بخواند و بعد از سلام تسبيح حضرت زهرا را بگويد بعكس تريبت مشهور، پس بگويد: (( يامن اليه يلجاء العباء فى المهمات ، الخ ))(7) .
12-شيخ و كفعمى فرموده اند، بخواند در اين شب : (( الهى تعرض لك فى هذا الليل المتعرضون ))(8) ، الخ و اين دعائى است كه در عقب نماز شفع وارد شده است .
13-بخواند بعد از هر دو ركعت از نماز شب و شفع و بعد از مفرده وتر، دعاهائى را كه شيخ و سيد در مصباح و اقبال ذكر كرده اند.
14-بجا آورد سجدات و دعواتى را كه شيخ و سيد از رسول خدا، روايت كرده اند.
15-نماز جعفر را بجا آورد، چنانچه شيخ از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده است .
16-بجا آورد نمازهاى اين شب را و آنها بسيار است :
از جلمه چهار ركعت ما بين مغرب و عشا در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد و بعد از نماز ده مرتبه يارب اغفرلنا و ده مرتبه يارب ارحمنا و ده مرتبه يارب تب علينا و بيست و يك مرتبه توحيد و ده مرتبه (( سبحان الله الذى يحى الموتى و يميت الاحياء و هو على كلى شى قدير))(9).
و از جمله چهار ركعت نماز است كه سى نفر از اصحاب حضرت صادق علیه السلام از آن حضرت روايت كرده اند، در هر ركعت بعد از حمد صد مرتبه توحيد بخواند و بعد از نماز بخواند:
(( اللهم انى اليك فقير و من عذابك خائف و بك مستجير رب لاتبدل اسمى ولا تغير جسمى رب لاتجهد بلائى و ربخل لاتشمت بى اعدائى اعوذ بعفوك من عقابك و اعوذ برحمتك من عذابك و اعوذ برضاك من سخطك و اعوذبك منك جل ثنانك انت كما اثنيت على نفسك و فوق ما يقول القائلون فيك ))(10).
اگر در هر ركعت ، توحيد را پنجاه مرتبه بخواند نيز خوب است چه آنكه با بنطريق نيز روايت شده و مطابق هم ميشود با نماز اميرالمؤ منين علیه السلام و دويست و پنجاه مرتبه توحيد در هر ركعت هم روايت شده است(11) .
و از جمله صد ركعت نماز است در هر ركعت حمد يكمرتبه و توحيد و ده مرتبه .
و از جمله چهار ركعت نماز و دعائى است كه در نزد قبر امام حسين عليه السلام در اين شب بايد خوانده شود.
و از جمله ده ركعت نماز است نزد قبر آنحضرت هر ركعت به حمد و ده مرتبه اخلاص ، پس پناه ببرد بخدا از آتش .
و از جمله ده ركعت نماز است در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد بخواند، پس بسجده رود و در سجده بگويد:
(( اللهم لك سجد سوادى و خيالى و بياضى ياعظيم كل عظيم اغفرلى ذنبى العظيم فانه لا يغفره و انه لايغفر غيرك يا عظيم ))(12)
و نمازهاى ديگر نيز نقل شده و در آنچه ما ذكر كرديم ، كفايت است .
پاورقی :
1-بحارالانوار :جج78ص17
2-مستدرک الوسائل :ج6ص148
3-بحارالانوار:ج94ص85
4-اقبال الاعمال:ص705-706
5-مستدرک الوسائل :ج6ص287-286
6-بلد الامین :188-187
7-بحارالانوار :ج94ص86
8-مصباح الکفعمی:ص51-52
9-بحارالانوار:ج95ص408
10-بحارالانوار:ج95ص412
11- اقبال الاعمال:ص698
12-وسائل الشیعة:ج8ص108
ولادت حضرت بقیة الله الاعظم صلوات الله علیه به روایت تقویم شیعه
در سال 255 ه شب جمعه شب ولادت خاتم الاوصیاء منتقم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، آخرین امام بر حق و ولی مطلق خداوند حضرت بقیة الله حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شده است .(1)
در این شب آب زمزم زیاد می شود به گونه ای که همه می توانند رویت کنند . (2) ولی اکنون روی آن پوشیده است . در این شب برات آزادی از آتش برای افراد زیادی نوشته می شود و آن را ((شب برات)) و ((شب مبارک)) و ((شب رحمت)) گویند .
از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که فرمودند : وقتی شب نیمه شعبان شود ، منادی از افق اعلی ندا می کند ((ای زائرین قبر حسین بن علی علیه السلام برگردید در حالی که گناهان شما آمرزیده شده و اجر شما با خدای شما و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر شما باشد ))(3) .
ولی کسی که استطاعت زیارت قبر امام حسین را ندارد قبور مطهر ائمه دیگر را زیارت کند و اگر هم ممکن نیست با اشاره به طرف قبرشان سلام دهد .(4)
پدر بزرگوارشان مولانا و سیدنا ابومحمد العسکری حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین و مادر بزرگوارشان جناب نرجس خاتون و اسم شریف حضرتش بنابر اتفاق اخبار و اصحاب اسم جدشان خاتم الانبیاء ((م ح م د)) صلوات الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف است .(5)
ماجرای شب ولادت
امام حسن عسکری علیه السلام در شب ولادت برای عمه بزرگوار خود جناب حکیمه خاتون سلام الله علیها پیغام فرستاده فرمودند :((امشب نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت خود را آشکار می سازد))
ولادت امام زمان علیه السلام در شهر سامرا به هنگام طلوع فجر نیمه شعبان 255 ه بوده است . بر شانه راست آن حضرت نوشته شده بود :((جاء الحق و زهق الباطل انَّ الباطل کان زهوقا))(6)
پس از تولد ، آن بزرگوار را نزد پدر بردند و شروع به سخن فرمود : ((اشهد ان لااله الا الله و اشهد انَّ محمداَ رسول الله و انَّ علیاَ امیرالمومنین ولی الله )) و ائمه معصومین علیهم السلام را یکی بعد از دیگری نام برد تا به وجود شریف خود رسید و برای فرج محبین خود دعا فرمود .
امام زمان در آغوش پدر
آنگاه حسب الامر امام عسکری علیه السلام ، حکیمه خاتون او را نزد مادرش نرجس خاتون برد . حکیمه خاتون می فرماید : روز هفتم به خدمت امام حسن علیه السلام رفتم . حضرت فرمود : ((پسرمرابیاورید)) آن وجود سارپا وجود را نزذ امام بردیم . حضرت زبان در دهان وی گذاشت و فرمودند : (( پسرم سخن بگو)) . دیدم آنچه در روز اول از او شنیده بودم از اقرار به وحدانیت و ثنا بر جد خود پیامبر و امیرالمومنین و سائر ائمه علیهم السلام تا پدر بزرگوارش دوباره بیان کرد و این آیه را تلاوت فرمود : * بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم و نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرض وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهم الوارِثینَ وَ نُمَکِّن لَهُم فِی الاَرضِ وَ نُریَ فِرعَونَ وَ هامانَ وَ جِنودَهُما مِنهُم ما کانوا یَحذَروُنَ* (7)
سپس پدر بزرگوارشان فرمودند : (( بخوان آنچه را که خدا بر پیامبران خود نازل فرمود )) . حضرت صحف آدم را به لغت سریانی آغاز نمود و بعد کتاب ادریس و نوح و صالح و صحف ابراهیم و تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و فرقان محمد صلی الله علیهم و آله و سلم را قرائت نمود . بعد از آن بیان قصص انبیاء و مرسلین را شروع نمود .
حکیمه خاتون می گوید : پس از چها روز دیگر ، دوباره خدمت فرزند برادرم امام عسکری علیه السلام رفتم و حضرت صاحب الزمان را دیدم که راه می رود . امام عسکری علیه السلام فرمود : ((ای عمه ، مولود عزیز نزد خدا این است)) . گفتم ای سید مولای من ، نشو و نمای او را در چهل روز بیشتر از دیگران می بینم . حضرت فرمودند : ((ای عمه ، ما اوصیاء در یک روز نشو و نمای یک هفته دیگران را ، و در یک جمعه نشو و نمای یک سال دیگران را می نماییم)) من برخاستم و سر ان طفل را بوسیده به منزل مراجعه کردم .(8)
القاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از القاب آن نور الهی ((حجة الله)) ، ((حجة آل محمد)) ، ((صاحب الزمان)) یعنی فرمانرواي عصر خود
« مالک رقاب الخلایق » یعنی امر امر او و نهی نهی او و حکم حکم او و فرمان فرمان اوست ، « مهدي » که خلق به وسیله او هدایت مییابند و به وجود مقدس او از جاده ضلالت به شاهراه هدایت رسیده رستگار ،
« قائم » که حضرت صادق علیه السلام فرمودند : « از این جهت که به حق قیام مینماید او را قائم گویند »
« منتظَر » که برای او غیبت طولانی است، و مخلصین او انتظار خروجش را میکشند و شکاکین او را انکار میکنند.(9)
اوصاف امام زمان علیه السلام
اوصاف ظاهري آن حضرت شباهتهاي زیادي به رسول گرامی اسلام صلّی اللَّه علیه و آله دارد.
خطی از موي سیز رنگ مانند زمرد از گردن تا ناف مبارك او کشیده است. صورت مبارکش مانند ستارهاي درخشنده و نورانی . أمیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید: او جوانی است خوش روي و خوش موي و نور صورت مبارکش بر سیاهی محاسن انوار او غالب است. (10)
امام باقر علیه السّلام میفرماید: رنگ مبارکش مایل به سرخی است مانند گل سرخ شکفته و چشمانش گشاده و
میان ابروهایش مرتفع و مابین شانه هاي او باز است . (11)
گشاده جبین است و بینی او بلند و نازك و شکم مبارکش بر آمدگی دارد، و بیخ دندانهاي ثنایش گشاده است.
مادر امام زمان علیه السلام
والده حضرت صاحب الامر علیه السّلام حضرت نرجس خاتون است
که نامها و القاب دیگر حضرت ملیکه، ریحانه، صیقل، سوسن است. در زیارت آن حضرت - که تمامی عبارات آن دلالت واضحی بر علو منزلت آن بانو دارد - توصیف به راضیه، مرضیه، صدیقه، تقیّه نقیّه، زکیّه ، والدة الامام ، المودعة الاسرار الملک العلّام ، امّ موسی ، ابنة حواری عیسی شده است.(12)
بنابر نقلی جناب نرگس در سال 261 ه در سامراء از دنیا رحلت کرد و در جوار امامین حضرت هادي و امام عسگري علیهماالسّلام دفن شد.(13)
بنابر نقلی دیگر در سال 260 ه قبل از شهادت امام عسگري علیه السّلام رحلت نمود . زیرا هنگامی که امام علیه السّلام از وقایع بعد از شهادت خود نسبت به فرزند و عیالش خبر داد حضرت نرجس خاتون علیه السّلام از آن حضرت خواستند که دعا بفرمایند قبل از ایشان از دنیا بروند. (14)
حضرت حکیمه خاتون دختر حضرت جواد الائمۀ علیه السّلام است که توفیق رؤیت و درك چهار امام معصوم علیه السّلام را داشته است. ایشان در سال 274 ه در سامراء رحلت فرمودند . (15)
ایشان محرم اسرار اهل بیت علیه السّلام بوده و کسی است که در ولادت حضرت صاحب الزمان علیه السّلام حاضر بوده و چندین بار خدمت حضرت مشرف شده است .
بعد از وفات امام حسن عسگري علیه السّلام یکی از وفات امام حسن عسگري علیه السّلام یکی از ((سفرا)) بوده که به واسطه او مردم به حوائج خود نائل می شدند.(16)
ایام پس از ولادت امام زمان علیه السلام
پس از گذشت یک شب از ولادت امام عصر علیه السّلام، نسیمِ خادم خدمت آن حضرت رسید و عطسه کرد. امام علیه السّلام فرمود « یرحمک الله » ، سپس فرمود : « عطسه تا سه روز امان از مرگ است »(17) . این ماجرا در روز 25 شعبان هم نقل شده است . (18)
سه روز بعد از ولادت امام عصر علیه السّلام، حضرت امام حسن عسگري علیه السّلام فرزند خود را به اصحاب خاص نمایاند و امامت او را تصدیق فرمودند (19).
غیبت صغری
در غیبت صغري چهار تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان علیه السّلام بودند، که خدمت آن حضرت میرسیدند و وکالتشان مورد تأیید آن حضرت بود، و پاسخهاي امام علیه السّلام در حاشیه نامه ها توسط نوّاب به دست مردم میرسید.
البته غیر ازاین چهار نفر وکلاي دیگري هم از طرف امام علیه السّلام در بلاد مختلف بودند که به وسیله همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان علیه السّلام میرساندند و از سوي امام علیه السّلام در امور آنها توقیعهایی صادر شده بود. سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تام بوده، ولی دیگران در موارد خاصی سفارت داشتند، مانند ابوالحسین محمد بن جعفر اسدي ، احمد بن اسحاق اشعري ،ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن حمزة بن الیسع.(20)
نوّاب اربعه عبارتند از : ابوعمرو عثمان بن سعید عمري، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمري، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ، ابوالحسن علی بن محمد سمري.
نائب اول عثمان بن سعید : مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادي و امام عسکري علیهماالسّلام نیز بود. (21) او به امر امام علیه السّلام متصدي کفن و دفن امام عسکري علیه السّلام گردید. (22) چون امام عسکري علیه السّلام در محله عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت براي شیعیان مشکل بود. عثمان بن سعید که روغن فروشی می کرد ، اموال را در ظرفهاي روغن میریخت و به خدمت امام علیه السّلام می برد. احمد بن اسحاق قمی هنگامی که از امام هادي علیه السّلام پرسید: آقاي من، گاهی غائب و گاهی حاضرم. وقتی هم که حضور دارم نمیتوانم خدمتتان برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم ؟ حضرت فرمود: ((این ابوعمرو عثمان بن سعید عمري مورد اطمینان و امین است، آنچه به شما بگوید از من میگوید و آنچه به شما برساند از من میرساند.))
احمد بن اسحاق میگوید: پس از رحلت امام هادي علیه السّلام نزد امام عسکري علیه السّلام رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند: ((ابو عمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته ومورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آنچه به شما برساند از من میرساند.))
جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکري علیه السّلام به فرمان حضرت مهدي علیه السّلام به وکالت و نیابت ادامه داد و شیعیان مسائل خود را نزد او میبردند و پاسخ امام علیه السّلام توسط او به مردم میرسید.
نائب دوم ابوجعفر محمد بن عثمان : بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوي و عدالت و
بزرگواري مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر علیه السّلام فرزند خود ابوجعفر محمد بن عثمان را به جانشینی خود و نیابت امام علیه السّلام معرفی کرد. این در حالی بود که امام عسکري علیه السّلام نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوي و اطاعت او اتفاق داشتند. (23)
پس از درگذشت نائب اول جناب عثمان بن سعید، توقیعی از جانب امام زمان علیه السّلام در مورد وفات او و نیابت فرزندش محمد صادر شد که ترجمه قسمتی از آن چنین است : (( انا للَّه و انا الیه راجعون، در برابر فرمان خدا تسلیم و به قضاي او راضی هستیم. پدرت سعادتمند زیست و پسندیده در گذشت. خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سرورانش علیهم السّلام ملحق سازد. از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندي چون تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشینش گردي، و در امورش قائم مقام او باشی و برایش طلب رحمت و آمرزش نمائی)) (24)
از محمد بن عثمان پرسیدند: صاحب الامر علیه السّلام را دیده اي ؟ گفت آري و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الله الحرام بود که می فرمود : « اللهم أنجز لی ما وعدتنی » و نیز او را در مستجار نزدیک رکن یمانی کعبه دیدم که می گفت : .« اللهم انتقم لی من أعدائی » (25)
این بزرگوار کتابهائی در فقه تألیف کرده که مشتمل است بر آنچه از امام عسکري علیه السّلام و از پدر خود شنیده بود. (26)
محمد بن عثمان براي خود قبري ترتیب داده بود و آن را ساج پوشانده بود و روي آن آیاتی از قرآن کریم و اسامی ائمه اطهار علیهم السّلام را نوشته بود. هر روز داخل آن می شد و یک جزء قرآن قرائت میکرد و بیرون میآمد. او پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز که خبر داده بود در گذشت. (27)
همچنین پیش از رحلت به شیعیان خبر داد که امام علیه السّلام جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی را براي سفارت و ارتباط با خود انتخاب فرموده اند و او قائم مقام من است و به او مراجعه کنید.(28) او در آخر ماه جمادی الاولی سال 305 ه رحلت فرمود. (29)
نائب سوم جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است، که نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگی ویژهاي داشت، و به عقل و بینش و تقوي و فضیلت نزد عموم فرقه هاي مختلف مذهبی مشهور بود و در زمان نائب دوم از جانب او متصدي پارهاي از امور بود.
با اینکه میان یاران نائب دوم، جعفر بن احمد بن متیل از همه به او نزدیکتر بود، و حتی در اواخر زندگی جناب محمد بن عثمان، غذاي منزل او را در منزل جعفر بن احمد بن متیل تهیه میکردند، و در میان اصحاب احتمال نیابت و جانشینی جعفر بن احمد بیشتر بود، اما در آخرین ساعات زندگی جناب محمد بن عثمان که جعفر بن احمد بالاي سر او و حسین بن روح پائین پایش نشسته بود، به جعفر بن احمد رو کرد و فرمود : ((مأمور شده ام که امور را به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار نمایم))
جعفر بن احمد می گوید : از جا برخاستم و دست حسین بن روح را گرفتم و او را بالاي سر محمد بن عثمان نشاندم و خود در پائین پاي او نشستم .(30)
در 6 شوال سال 305 ه اولین توقیع از ناحیه مقدسه امام عصر علیه السّلام براي او صادر شد که متن آن چنین بود :
((ما او را میشناسیم ، خداوند تمامی خیر و رضاي خویش را به او بشناساند و به توفیق خود او را یاري نماید. از مکتوب او مطلع شدیم و نسبت به او وثوق و تطمینان داریم. او را نزد ما مکام و منزلتی است که خشنودش می سازد. خداوند احسان خویش را به او بیفزاید که خدا ولی و توانا بر همه چیز است، و سپاس خداي را که شریکی ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر فرستاده او محمد و بر خاندان او صلوات اللَّه علیهم))(31)
از ابوسهل نوبختی صاحب تألیفات که از متکلمین بزرگ بغداد بود پرسیدند: براي چه جناب ابوالقاسم حسین بن روح به مقام نیابت نائل شد و شما نائل نشدید ؟ گفت: ائمه علیهم السّلام داناترند و آنچه برگزینند شایسته تر و مناسبتر است، ولی من فردي هستم که با خصم برخورد و مناظره میکنم و اگر نائب امام علیه السّلام بودم و مکان امام زمان علیه السّلام را میدانستم چنانکه ابوالقاسم حسین بن روح به جهت نیابت میداند و در گیر و دار بحث پیرامون امام علیه السّلام با مخالفان در تنگنا قرار میگرفتم ممکن بود نتوانم خود را کنترل کنم و جاي آن حضرت را افشا نمایم، ولی ابوالقاسم اگر امام علیه السّلام در زیر دامان او مخفی باشد و او را با آلات برنده تکه تکه نمایند دامان خود را از او بر نمیدارد و او را به دشمن نشان نخواهد داد. (32)
جناب ابوالقاسم حسین بن روح حدود 21 سال مقام نیابت داشت. او قبل از وفات امور نیابت را به امر امام علیه السّلام به ابوالحسن علی بن محمد سمري وا گذاشت، و در ماه شعبان سال 326 هجري در گذشت. آرامگاه او در بغداد است.(33)
نائب چهارم ابوالحسن سمري است که حسب الامر حضرت صاحب الزمان علیه السّلام به جناب حسین بن روح، امر نیابت بعد از او به ابوالحسن سمري واگذار شد. به فرموده بزرگان رجال، عظمت و جلالت قدر او محتاج به توصیف نیست.
ابوالحسن سمري روزي به جمعی از مشایخ که نزد او بودند فرمود : ((خداوند به شما در مصیبت علی بن بابویه قمی اجر عنایت فرماید . در این ساعت او از دنیا رفت)) آنان ساعت و روز و ماه را یادداشت کردند، و 17 یا 18 روز بعد خبر رسید که در همان ساعت علی بن بابویه قمی در گذشته است. (34)
پایان غیبت صغری
پیش از وفات علی بن محمد سمري گروهی از شیعیان نزد او گرد آمدند و پرسیدند ((پس از شما چه کسی جانشین شما خواهد بود ؟ پاسخ داد : من مأمور نشده ام که در این مورد به کسی وصیت کنم))(35) . سپس توقیعی را که از سوي امام غائب علیه السّلام در این باره صادر شده بود به شیعیان نشان داد.
آنان از روي توقیع استنساخ را کردند که مضمون آن چنین بود:
((بسم اللَّه الرحمن الرحیم، اي علی بن محمد سمري، خداوند در مصیبت تو پاداش برادرانت عظیم دارد. تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. پس امور خویش را فراهم آور و به هیچکس وصیت مکن که پس از تو جانشین تو شود. غیبت کبري واقع شد و ظهوري نخواهد بود تا آنگاه که خداي متعال فرمان دهد، که پس از مدت طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم است. به زودي افرادي نزد شیعیان من مدعی مشاهده من میشوند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و پیش از صیحه خروج سفیانی و صیحه(36) چنین ادعائی نماید (یعنی ادعاي رؤیت به عنوان سفارت و نیابت نماید) دروغگو و افترا زننده است و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم))(37)
روز ششم که مصادف با نیمه شعبان سال 329 ه بود جناب ابوالحسن سمري در گذشت و در خیابان خلنجی کنار نهر ابوعتاب در بغداد دفن گردید. (38)
مجلسی رحمۀ اللَّه از احتجاج مرحوم شیخ طبرسی نقل میفرماید: هیچیک از نائبان خاص امام عصر علیه السّلام جز با فرمان صریحی از جانب آن حضرت و تعیین و نصب و معرفی نائب قبلی به نیابت قیام نکرد. شیعه نیز گفتار هیچیک را نپذیرفت مگر بعد از بروز نشانه و معجزه اي به دست هر یک از آنان از طرف امام عصر علیه السّلام که بر راستی گفتار و درستی نیابتشان دلالت می کرد . (39)
وظایف زمان غیبت کبری
شیعیان و دوستان آن حضرت در زمان غیبت وظائفی دارند(40) ازجمله :
1-قرائت دعاي ندبه در روزهاي جمعه، عید فطر، عید قربان، عید غدیر.
2-زیارت آن حضرت در روز جمعه
3- براي ثبات و محکم ماندن اعتقادات خواندن این دعای شریف : ((یااللَّه، یارحمن، یارحیم، یامقلب القلوب، ثبت قلبی علی دینک))(41)
4- از جا برخاستن به احترام نام(( قائم)) آن بزرگوار .
5-توسل به آن حضرت در مشکلات و گرفتاري ها .
6- صدقه براي سلامتی و فرج وجود شریفش
7- قرائت این دعا که از خداوند میخواهیم آن حضرت را به ما بشناساند : ((اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک، اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی))(42)
8- شرکت در مجالس منسوب به آن حضرت، مخصوصاً مجالس عزاداري جد بزرگوارش حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام
9- هدیه اعمال صالحه براي آن حضرت، مانند زیارت قبور مطهر پدران بزرگوارش، قرائت قرآن و حج و عمره و طواف .
10- توبه حقیقی از گناهان .
11- متوجه کردن مردم به آن حضرت .
پاورقی :
1-کافی : ج1ص514 . ارشاد :ج2ص339 . اعلام الوری : ج2ص214 . مسارالشیعة :ص38 . توضیح المقاصد : ص21-20 . مصباح کفعمی :ج2ص598 . فیض العلام :ص346 . جلاء العیون :ص579 . بحارالانوار : ج51 . اختیارات :ص37 . تقویم المحسنین :ص18 . شرح احقاق الحق :ج13ص94-93 . ینابیع المودة : ج3ص306 . الاعلام زرکلی :ج6ص80 .
2-تقویم الواعظین :ص136 . به نقل از خلاصة المنهج :ج5ص145،246
3-کافی :ج4ص589 . کامل الزیارات :ص333 . من لایحضره الفقیه :ج2ص582 . بحارالانوار : ج98ص94.جامع احادیث الشیعة :ج12ص423 .
4-مسارالشیعة :ص38 . توضیح المقاصد :ص21-20 . فیض العلام :ص343
5-ارشاد :ج2ص339. دارالسلام :ص196 . بحارالانوار :ج51 .
6-سوره اسراء :آیه 81
7-سوره قصص :آیات 6-5
8-بحارالانوار :ج51ص20-27 . الهدایة الکبری : ص356 . مدینة المعاجز :ج8ص20-26 . معجم احادیث الامام المهدی :ج4ص369 . کفایة الموحدین : ج3ص340-341 . فیض العلام :ص346 .
9-کفایة الموحدین :ج3ص343 . بحارالانوار : ج51ص30 .
10-الغیبة (شیخ طوسی) :ص470 . بحارالانوار :ج51ص36 .
11-الغیبة (شیخ طوسی) :ص215 . بحارالانوار :ج51ص40 . معجم احادیث الامام المهدی :ج3ص237 . کفایة الموحدین :ج2ص781 .
12-بحارالانوار :ج99ص70 . ریاحین الشریعة :ج3ص25-26
13-ریاحین الشریعة :ج3ص25-26
14-تاریخ سامراء :ج1ص243 . مستدرک سفینة البحار :ج10ص25 . بحارالانوار :ج51ص5
15-بحارالانوار :ج50ص8
16-تاریخ سامراء :ج1ص239
17-ریاحین الشریعة :ج4ص150
18-کمال الدین :ص430-441 . بحارالانوار :ج51ص5-30 . وقایع الشهور :ص147 .
19-الغیبة (شیخ طوسی) :ص232 . بحارالانوار :ج51ص5 . وقایع الشهور :ص146 .
20-وقایع الشهور :ص147
21-الغیبة(شیخ طوسی) :ص415 . بحارالانوار :ج51ص362 . المهدی :ص182 . اعیان الشیعة :ج2ص48 .بخش سوم
22-المهدی :ص181 . بحارالانوار :ج51ص344
23-الغیبة(شیخ طوسی) :ص356 . اعیان الشیعة :ج2ص48.بخش سوم
24-بحارالانوار :ج51ص344-346 . الغیبة(شیخ طوسی) :ص354-357 . الکنی و الالقاب :ج3ص267 . المهدی :ص181 .
25-کمال الدین :ص510 . بحارالانوار :ج51ص349 . الغیبة(شیخ طوسی) :ص361 . احتجاج :ج2ص301 .
26-من لا یحضره الفقیه :ج2ص520 . کمال الدین :ص440 . الغیبة(شیخ طوسی) :ص251-364 . بحارالانوار:ج51ص351 . ج52ص30
27-الغیبة(شیخ طوسی) :ص363 . بحارالانوار :ج51ص350 . حق الیقین :ص299 . الذریعة :ج2ص106 .
28-الکنی و الالقاب :ج3ص267-268 . حق الیقین :ص300
29-کمال الدین :ص503 . مدینظ المعاجز :ج8ص209 . بحارالانوار :ج51ص355-354 . الغیبة(شیخ طوسی) :ص371-370 .
30-الغیبة(شیخ طوسی) :ص366 . بحارالانوار :ج51ص352 . الکنی و الالقاب :ج3ص268 . مستدرک سفینة البحار :ج5ص231 .
31-الغیبة(شیخ طوسی) :ص370 . بحارالانوار :ج51ص354-353 . کمال الدین :ص503 . مدینة المعاجز :ج8ص209
32-الغیبة(شیخ طوسی) :ص372 . بحارالانوار :ج51ص356
33- الغیبة(شیخ طوسی):ص391 . بحارالانوار :ج51ص359 . الکنی و الالقاب :ج1ص94
34- الغیبة(شیخ طوسی):ص387-393 . بحارالانوار :ج51ص358-360 . حق الیقین :ص301 .
35- الغیبة(شیخ طوسی):ص296 . بحارالانوار :ج51ص361 . الکنی و الالقاب :ج3ص268 . خاتمة المستدرک :ج3ص281 .
36-بحارالانوار :ج51ص360 .
37-خروج سفیانی و صیحه آسمانی دو علامت از علاماتی هستند که هنگام ظهور امام عصر واقع می شوند .
38-بحارالانوار :ج51ص361 . ج52ص151 . ج53ص318 . الغیبة(شیخ طوسی):ص395 . کمال الدین :ص516 . احتجاج :ج2ص297 . الثاقب فی المناقب :ص604 . الخرائج و الجرائح :ج3ص1129 . معجم احادیث الامام المهدی :ج4ص317 . حق الیقین :ص301 .
39- الغیبة(شیخ طوسی):ص396 . اعیان الشیعة :ج2ص48 .بخش سوم . قاموس الرجال :ج7ص51 . بحارالانوار :ج51ص362 . معجم رجال الحدیث :ج13ص184 .
40-احتجاج :ج2ص297 . بحارالانوار :ج51ص362 .
41-به کتاب ((مکیال المکارم فی فضائل الدعائ للقائم)) و ترجمع آن مراجعه شود .
42-کمال الدین :ص352 . بحارالانوار :ج52ص149 . معجم احادیث الامام المهدی :ج4ص123 . مکیال المکارم :ج2ص56.168 .
43-کافی :ج1ص337 . الغیبة(نعمانی) :ص166 . کمال الدین :ص342 . بحارالانوار :ج52ص146 . مکیال المکارم :ج1ص83 . ج2ص167 .
ولادت حضرت بقیة الله الاعظم صلوات الله علیه به روایت وقایع الایام
در اين روز، سنه 255، ولادت با سعادت امام زمان : حضرت حجة بن الحسن ، صاحب الامر عليه السلام واقع شده .
شيخ صدوق از حكيمه دختر حضرت جواد عليه السلام روايت كرده كه فرموده : فرستاد بنزد من امام حسن عسكرى عليه السلام و فرمود كه اى عمه ! افطار خود را نزد ما قرار بده ، همانا امشب شب نيمه شعبان است و خداوند تبارك و تعالى ظاهر ميكند در اين شب ، حجت را و او است حجت او در زمين .
گفتم : از كدام زن ؟
فرمود: از نرجس
گفتم : بخدا قسم ، خدا مرا فداى تو گردند، در او اثر حملى نيست .
فرمود: همانستكه گفتم بتو.
حكيمه گفت : پس وارد شدم بر نرجس چون سلام كردم و نشستم ، آمد كه كفش از پاى من در آورد، بمن گفت اى سيده من ! چگونه است حال شما؟
گفتم : توئى سيده من و سيده اهل من ، اين كلمه را از من بعيد دانست و گفت : اين چيست كه ميفرمائى از عمه !
گفتم : از دختر جان من ! خداوند عالم ، در اين شب بتو پسرى خواهد كرامت كرد كه سيد دنيا و آخرت باشد، پس نرجس نشست و از اين مطلب شرمش آمد، پس من نماز خود را گذاردم و چون از نماز عشاء فارغ شدم ، افطار كردم و خوبيدم چون دل شب شد، برخواستم بنماز شب و چون از نماز فارغ شدم ، ديدم نرجس هنوز در خواب است و حادثه اى هم بر او رخ نداده ، پس نشستم مشغول تعقيب شده ، پس خوابيدم دوباره فزعناك از خواب برخواستم باز نرجس در خواب بود، پس برخواست و مشغول نماز شب شد و من چون آثارى در نرجس نديدم در دلم چيزى گذشت كه صداى حضرت عسكرى عليه السلام بلند شد كه اى عمه ! تعجيل منما، امر ولادت نزديك شد، من شروع كردم بخواندن الم سجده و يس كه ناگاه نرجس بحالت فزع بر خواست ، من نزديك او شدم و گفتم : اسم الله عليك ، آيا در خودت چيزى احساس ميكنى ؟
گفت : بلى اى عمه !
گفتم : قلب خود را جمع كن ، اين علامت همانستكه بتو گفتم ، پس مرا و نرجس را سستى خواب گرفت و وقتى بيدار شديم كه آنمولود مسعود بدنيا آمده بود، پس جامه را از روى او برداشتم ، ديدم كه در سجده است و مناحد خود را بر زمين گذاشته ، پس او را در بر گرفتم ، ديدم نظيف و پاكيزه است ، پس صداى پدرش بلند شد كه اى عمه ! بياور پسرم را. من بردم او را بنزد آنحضرت ، پس آنجناب دستهاى خودرا در زير ران و كمر او گذاشت و قدمهاى او را بر سينه خود نهاد، پس زبان خود را در دهان او گذاشت و دست بر چشم و گوش مفاصل او ماليد و فرمود: اى پسرك من ! تكلم كن ، حضرت حجة گفت :
(( اشهدان الااله الاالله وحده لا شريك له و اشهدان محمدا رسول الله ))
پس صلوات فرستاد بر اميرالمؤ منين علیه السلام و ساير ائمه تا پدر بزرگوار خود و ساكت شد. امام حسن ، فرمود: اى عمه ! ببر او را بنزد مادرش تا سلام كند بمادرش و دوباره او را بياور. من بردم او را نزد مادرش ، چون سلام كرد بر او، برگردانيدم او را بخدمت پدرش . حضرت فرمود: اى عمه ! چون روز هفتم شد بنزد ما بيا.
حكيمه گفت : چون داخل صبح شدم ، رفتم خدمت حضرت امام حسن تا سلام كنم بر او، پرده را پس كردم تا سيد خود، حضرت حجة ، را به بينم ، او را نديدم . گفتم فدايت شوم كجا شد؟ فرمود: سپرديم او را بآنكه سپرد باو مادر موسى ، موسى را، چون روز هفتم شدت خدمت آنحضرت رسيدم و سلام كردم و نشستم . آنجناب فرمود: پسرم را بياور نزد من ، پس آنمولود را در ميان خرفه گذاشته بخدمت پدرش بردم باز مثل روز اول كرد با او، پس زبان در دهان او گذاشت مثل آنكه او را بشير يا عسل غذا بدهد، پس فرمود: تكلم كن اى پسر من !
حضرت حجة ، شهادت گفت و صلوات بر رسول و اميرالمؤ منين و ائمه فرستاد تا پدر بزرگوارش ، پس اين آيت مبارك از قرآن تلاوت كرد:
(( بسم الله الرحمن الرحيم و نريد ان نمن الى قوله تعالى ، ماكانوايحذرون (1)))(2)
پاورقی:
1-سوره قصص : آیه 5-6
2-کمال الدین :ج2ص424-426
وفات علی بن محمد سَمُری نایب امام زمان علیه السلام
وفات شیخ جلیل نایب خاص امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف علی بن محمد سمری در این روز در سال 329 ه بوده است که به معنای اتمام غیبت صغری و شروع غیبت کبری است . چه اینکه حضرت صاحب الامر علیه السلام به او فرموده بودند که وصی و جانشینی برای خود قرار مده که غیبت کبری شروع شده است . (1) قبر شريفش در بغداد نزديكى قبر شيخ كلينى است و سال وفات اين بزرگوار(2)، سال تناثر نجوم بوده و بسيارى از علماء و محدثين شيعه در آن سال ، بعالم بقا ارتحال نمودند كه از جمله : شيخ اجل اقدم على بن بابويه قمى بوده و در آن سال ابتداى غيبت كبرى شد وتا آنزمان قريب هزار سال و كسرى است كه غيبت امام طول كشيده و اين نور عالمتاب از انظار، محجوب گشته و ما منتظر فرج هستيم و در توقيع شريف عسكرى است براى على بن بابويه قمى :
(( و عليك بالصبر و انتظار الفرج فان النبى صلى الله عليه و آله قال : افضل الاعمال امتى انتظار الفرج )) (3).
از خدا خواهيم تعجيل فرج را همانا بسيارى از دلها را شك وريب فرا گرفته.
پاورقی :
1-الغیبة(شیخ طوسی):ص394 . کمال الدین :ص503. بحارالانوار :ج51ص360 . حق الیقین :ص301 . مراقدالمعارف :ج1ص375 . فیض العلام :ص348 . قلائد النحور :ج شعبان ص463 .
2-کافی :ج1ص40
3-بحارالانوار:ج50ص317
وفات اسحق بن ابراهيم
و در اين روز، سنه 237، وفات كرد اسحق بن ابراهيم معروف به ابن راهويه استاد بخاری، مسلم و ترمذى و مشهور بحفظ حديث و فقه .(1)
پاورقی :
1-وقایع الایام :ص448
تولد قاضى عياض مغربى
و در اين روز، سنه 476، متولد شد قاضى عياض مغربى (1) شارح صحيح مسلم و سيد عميد الدين پسر خواهر علامه حلى در سنه 681.(2)
پاورقی:
1-هدیة العارفین :ج1ص805
2-وقایع الایام :ص448
- توضیحات
- شعبان المعظم
- 21 تیر 1391
- سید امیر حسین بحرالعلوم طباطبایی
- 14730