بانوي پهلو شكسته - ويژه نامه فاطميه اول - آن لحظه كه در مظلوميت مولايش مي سوخت
آن لحظه كه در مظلوميت مولايش مي سوخت
(چون اميرالمؤمنين را از خانه بآن گرفتاري و بمسجد بردند فاطمه با آن تن خسته و پهلوي شکسته از قفاي او بيرون شد و زنان بنيهاشم همگان از قفاي او روان شدند چون بنزديک قبر رسول خدا آمد (فقالت: خلوا عن ابن عمي فوالذي بعث محمدا بالحق لئن لم تخلوا عنه لأنشرن شعري و لأضعن قميص ابي علي رأسي و لاصرخن الي الله تبارک و تعالي فما ناقه صالح باکرم علي الله مني و لاالفصيل باکرم علي الله من ولدي) فرمود دست باز داريد پسر عم مرا و اگر نه سوگند بدان خداي که محمد را براستي بخلق فرستاد گيسوان خود را پريشان کنم و پيراهن پيغمبر را بر سر افکنم و در حضرت يزدان بنالم همانا ناقهي صالح در نزد خداي عزوجل عزيزتر از من نيست و بچه ناقهي گراميتر از حسن و حسين نباشد و بروايتي فرمود (يا ابابکر أتريد أن ترملني من زوجي والله لئن لم تکف عنه لأنشرن شعري و لأشقن جيبي و لآتين قبر ابي و لاصيحن الي ربي فاخذت بيد الحسن والحسين عليهالسلام و خرجت تريد قبر النبي صلي الله عليه و آله و سلم فقال عليهالسلام لسلمان ادرک ابنه محمد فاني اري جنبتي المدينه قد تکفان) فرمود اي سلمان دختر پيغمبر را درياب که مدينه را نگرانم از دو سوي زير زبر ميشود سوگند با خداي اگر چنان کند که گويد نه مدينه بماند نه سکنهي مدينه سلمان پيش شد و گفت اي دختر پيغمبر خداوند پدرت را رحمت عالميان آفريد از اين عزيمت باز آي فرمود اي سلمان نميبيني که آهنگ قتل علي دارند و من بر قتل علي صبر نتوانم کرد بگذار تا از خداي خويش داد خود بستانم سلمان گفت بيم ميرود که مدينه در زمين فرو شود اينک علي مرا بسوي تو فرستاد و فرمان کرد که بسوي خانه باز شوي فقالت اذا ارجع واصبر واسمع واطيع له) سلمان گويد آن گاه که فاطمه اين کلمات ميفرمود نگريستم که بنيان ديوارهاي مسجد از جاي برآمد چنان که مرد توانست از ثلمهي آن عبور دهد چون فاطمه مراجعت کرد ديوارهاي بجاي نشست چنان که غبار برخواست و بر خياشيم ما رسيد.
و از امام باقر عليهالسلام منقولست که فرمود بخدا قسم اگر آن حضرت گيسوان خود را ميگشود هر آينه همه ميمردند.
رياحين الشريعة
- توضیحات
- شهادت
- 13 فروردين 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 45839
دیدگاهها
خیلی عالی است
اما روایت را اگه ترجمه اش را هم بیان می فرمودید بهتر بود چراکه برای بعضی از افراد قابل فهم نیست واگربتوانی ترجمه ها راروان تر بیاورید درقرائت آن تسهیل به وجود آورده اید
واین مطلب "و قسم دوم معرفت بگنه"رااصلاح کنید
دربعضی ازجاها فاطمهی به کاررفته اصلاح کنید
منظور از"ساعت مستجابهي"درقسم ت 7 چیست
درقسمت 8 "در معني طاهره و بتون اشاره باين معني شد"این را اصلاح کنید
ادامه آ« برای بعد انشا الله
مقالات زيبايي بود و اي كاش متنوع تر بود و فقط منحصر به مقاله نبود .
التماس دعا
ان شاء الله كه همه ما در احياي معارف حقه بتوانيم قدمي برداريم و مورد رضايت اعلي حضرت ، بقية الله الاعظم ارواحنا فداه قرار بگيرد
از عنايت شما به حقير كمترين متشكرم
يا علي .
یعنی مرا دوباره تو نشناختی رفيق؟
من پادشاه ارتش بازنده بودم و
مانند من شدی و تو هم باختی رفيق
از دوستی من به تو غم می رسد فقط
خود را به رنج و دردسر انداختی رفيق
من در دیار شعر پریشان شدم تو هم
مثل خودم به شهر غزل تاختی رفيق
تاوان دوستی دل بی کس من است
تاوان و قیمتی که تو پرداختی رفيق ...
حقیر حقا لیاقت رفاقت با شما بزرگان را نداشتم ، فقط علی علیه السلام لطفی شامل حال من کرد و شما را قسمت ما کرد .
روزي که تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم
دستتون درد نکند/ موفق باشید / مقالات زیبایی بود
خدا را شکر میکنم که با این سایت آشنا شدم و از مطالب مفید شما دوستان استفاده ببرم
التماس دعا
یا علی مدد
فقط خواهش میکنم معنی شعر «مالی وقفت علی القبور» رو اون قسمت جواب حضرت فاطمه رو معنیش رو هم بگید... نتونستم خوب معنی کنم...
معنای این بیت این میشه :
چه شده است که من برسر قبور ایستاده ام و به قبر حبیب خود سلام می کنم ولی او جواب سلام من را نمی دهد