مبحث سال و ماه قمری و افضلیت عید غدیر خم - بحث روایی
مبحث روایی :
1- در باب موسی بن جعفر علیه السلام ترجمه کتاب منتهی الآمال صفحه 826 چنین آمده است که :
ابن شهر آشوب روایت کرده است که روز نوروز بود که منصور دوانیقی امام موسی علیه السلام را امر کرد که آن جناب در مجلس تهنیت بنشیند و مردم به جهت مبارک باد او بیایند و هدایا و تحف خویش را نزد او بگزارند و آن جناب قبض اموال فرمایند . حضرت فرمود : من در اخباری که از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شده تفتیش کردم و از برای این عید چیزی نیافتم و این عید سنتی بوده از برای فرس و اسلام او را محو نموده و پناه می برم به خدا از آنکه احیا کنم چیزی را که اسلام محو کرده باشد آن را .
منصور گفت که این کار به جهت سیایت لشکر و جند می کنم ، و شمارا به خداوند عظیم سوگند می دهم که قبول کنی و در مجلس بنشینی ، پس حضرت به ناچار و بالاجبار قبول فرمودند و در مجلس تهنیت بنشست و امراء و اعیان لشکر بخدمتش شرفیاب شدند و او را تهنیت گفتند و هدایا و تحف خود می گزرانیدند و منصور خادمی را موکل کرده بود و در نزد آن جناب ایستاده بود ، اموال را که می آوردند ثبت سیاهه می کرد . پس همه آمدند و آخر ایشان پیرمردی وارد شد عرض کرد : یابن رسول الله من مردی فقیر می باشم و مالی نداشتم که از برای شما تحفه بیاورم و لکن تحفه آوردم از برایتان سه بیتی را که جدم در مرثیه جدت حسین علیه السلام گفته و آن سه بیت این است
عَجِبتُ لِمَصقُلٍ عَلاکَ فِرندُه یوم الهِیاج وَ قَد عَلاکَ غُبارٌ
وَ لِاسهُم نَفَذَتکَ دُونَ حَرائِر یَدعُونَ جَدَّکَ و الدُّمُوعُ غِزارٌ
اَلا تَقَضقَضتِ السَّهامٌ وَ عاقَها عَن جِسمِکَ الاِجلالُ و الاِکبارُ
حضرت فرمودند : قبول کردم هدیه ات را بنشین بارک الله فیک پس سر خود را به جانب خادم منصور بلند کرد و فرمود برو نزد امیر اورا خبر ده که این مقدار مال جمع شده و این مالها را چه باید کرد ، خادم رفت و برگشت و گفت : منصور می گوید تمام آن را به شما بخشیدم در هرچه خواهی صرف کن ، پس حضرت به آن مرد پیر فرمود که تمام این مال ها را بردار و قبض کن همانا من تمام را به تو بخشیدم .
2- ** یا اَیُّهَا النَّاس ، اِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادهٌ فی الکُفرِ یُضُلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلّوُنَهُ عَاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِیُئاطِئُو عِدَّه مَا حَرَّمَ اللهُ ألا و اِنَّ الزَّمَانَ قَدِالستَدارَ کَهَیئَتِهِ یَومَ خَلَقَ الله السَّماواتِ وَ الاَرض وَ اِنَّ عِدَّه الشُّهورِ عِندَالله اِثناعَشَرَ شَهراً فی کِتابِ الله مِنها أربَعَهٌ حُرُم ، رَجَبُ الَّذِی بَینَ جَمادی وَ شَعبان ، یَدعوُنَهُ مُضَر و ثَلاثَهٌ مُتَوالیه ، ذوُ القَهده و ذُوالحَجَّه وَ المُحَرَّمُ . ألا هَل بَلَّغتُ ؟ قالو : نَعَم ! قالَ : اللهم اَشهَد ! **
(در البدایه و النهایه – جلد 5- صفحه 187 از مسلم از یحیی بن حصین از جده خود ام الحصین و از جابر عبد الله باسندی دیگر نقل کنند که پیامبر (ص) در حالی که بروی ناقه ای یا بعله شهبایی سوار بودند خطبه فرمودند :)
ترجمه : ای مردم ، نسیء ( که عبارت است از تاخیر انداختن احکام و تکالیف مقدره در هر ماه به ماه دیگر و به زمان های بعد ) زیادتی در کفر است ، که به واسته آن مردمی که کافر شدند ، مورد ضلالت و گمراهی واقع می شوند ، آن ها ماهی را که نسیء کرده باشند در یک سال از سال ها حرام می شمرند و در یک سال از ماههای حرام ، تا با آن مقدار از ماههای محرم خدا از جهت تعداد تطبیق کند . آگاه باشید که اینک زمان به گردش خود به نقطه اصلی خود رسیده ، برهمان هیئت و میزانی که درروزی که خداوند آسمان و زمین را آفرید آنطور بود . و حقاً تعداد ماهها در نزد خدا 12 ماه است که در کتاب خدا اینطور است : از ماههای 12 گانه ، چهارتایش از ماههای محترم است که به ماههای حرام معروف است : رجب که بین جمادی و شعبان است و آن را مُضَر گویند و سه ماه دیگر متوالی و پیاپی است که عبارتند از ذوالقعده و ذوالحجه و محرم ، آگاه باشید آیا من این مطلب را تبلیغ کردم ؟ گفتند : آری آن حضرت فرمود بارپروردگارا شاهد باش !
طرح یک سوال و پاسخ آن
*** اگر کسی بگوید چه اشکال دارد که مسلمانان اعمال و تکالیف عبادیه خود را مثل روزه وحج طبق ماهای قمری انجام دهند و سایر آداب و شئون اجتماعیه و سیاسیه خود را طبق ماهای شمسی به جای آورند و در این صورت نسیء که مستلزم کفر است لازم نمی آید : بلکه فقط طبق قراردادهای اعتباریه خود ، امور غیر شرعیه خود را از واجبات ، براساس تاریخ دیگری فقط از جهت تعداد روزهای ماهها همچون تاریخ رومی و یا روسی و یا فرانسوی و یا تاریخ ایران باستان انجام دهد ، و با فرض آنکه در تمام این تواریخ مبداء تاریخ را هجرت رسول خدا (ص) بگیرند ، فقط تاریخ رسمی خود را به حسب مصالح دنیوی تاریخ شمسی قرار داده اند ؟
در پاسخ می گوییم : تمام اشکال از همین طرز تفکر پیدا می شود زیرا : اولاً تاریخ شمسی را رسمی قراردادن خلاف نص قرآن و خلاف سنت نبوی و سیره ائمه طاهرین (ع) و علمای اسلام ، بلکه خلاف منهج راستین تمام مسلمانان است –ثانیاً موجب تفکیک دین از سیاست و امضاءاعمال عبادیه طبق تاریخ قمری شرعی و احکام اجتماعیه و شئون کشوریه و سیاسیه طبق تاریخ شمسی می گردد و این از مصادیق واضح تفکیک دین از سیاست است و موجب انزوای دین و انحصار آن به امور شخصیه و فردیه خواهد بود –ثالثاً موجب تعطیل کتاب ها و تواریخ نوشته شده ، و قطع رابطه نسل خلف با سلفِ صالح است ، زیرا از زمان صدر اسلام تاکنون در تمام کتب تفاسیر و احادیث و تواریخ و تراجم و حتی در کتب علمیه همچون نجوم و ریاضی و هیئت و فقه و غیره ها ، تواریخ وقایع و حوادث بر اساس سالهای قمری و ماههای قمری است . نه هزاران بلکه میلیون ها کتابی که در دوره حکومت مسلمین در حیطه قلمرو آنان به رشته تحریر درآمده است ، چه زبان عربی و چه به زبان فارسی و ترکی و هندی و آفریقایی و اروپایی شرقی همه و همه مستند به تاریخ هجری و سنوات و شهور قمری است ، اینک اگر از این به بعد مبدا تاریخ را شمسی بگذارند ، آیا در انزوا درآوردن آن کتاب ها و قطع رابطه این نسل با فرهنگ اصیل اسلامی در قرون و اعصار گذشته نیست ؟
رابعاً موجب عدم اتحاد مسلمانان در دنیاست زیرا همه مسلمین بنا برآنکه تاریخشان قمری بوده باشد ، در این صورت موجب اختلاف تاریخ ما با آنان است و اگر هر یک از ممالک اسلامی راهی مختص به خود را پیش گیرند و تاریخ شمسی خواه هجری یا مصیحی یا زرتشتی و کورشی و غیرها را انتخاب کند ، دراین صورت در جهت مخالف راه و روش پیامبر اکرم گام برداشته و موجب تشعّب و تفرّق جامعه های مسلمانان و گسیختگی و از هم در کیان آنهاست . قرآن کریم : وَعتَصَموا بِحَبلِ الله جمیعاً و لا تَفَرَّقوا – اِتَّحِدوا یا ایُّها المُسلِمون – و از طرفی همین قرآن تاریخ اسلام را قمری اعلام کرده است ، چرا ما با دست خود نامه سعادت خود را پاره کنیم و بر خلاف این مسیر گام برداریم .
- توضیحات
- متفرقه غدیر خم
- 18 اسفند 1390
- سید امیر حسین طباطبایی
- 22213
دیدگاهها
خدا فرج مهدي فاطمه رو برسونه