کنیز فاطمة الزهراء سلام الله علیها
فضّه
ابولقاسم ، عبد الکریم بن هوازن نیشابوری در الرسالة القشیریة می نویسد :
شخصی گفت : در بیابان از قافله جدا مانده بودم . زنی را در راه دیدم . گفتم : کیستی؟
جواب داد... وَ قُلْ سلَام مٌفَسوْف يَعْلَمُونَ (1) و بگو سلام پس به زودی خواهند دانست .
_ دانستم باید سلام کنم ، سلام کردم و دوباره پرسیدم : اینجا چه می کنی ؟
_ وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ (2) : و هر كه را خدا هدايت كند گمراه كنندهاى ندارد.
_ از آدمیان هستی یا پریان؟
_ يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ (3) : اى فرزندان آدم زیور خود را در هر نمازى بگيريد... .
_ از کجا می آیی؟
_ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ (4) : و [گويى] آنان را از جايى دور ندا مىدهند !
_می خواهی کجا بروی؟
_ وَلِلّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ (5) : و براي خدا حج آن خانه بر عهده مردم است.
_ چند وقت است که از کاروان جا مانده ای؟
_ وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ (6) : و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم.
_ آیا غذا میل داری ؟
_ وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَأْکُلُونَ الطَّعامَ (7) :و ایشان را جسدی که غذا نخورند ، قرار ندادیم.
_ به او غذا دادم و گفتم : شتاب کن و سریعتر بیا.
_ لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا (8) : خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند.
_ پرسیدم : آیا پشت سوار من مرکب می شوی؟
_ لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا (9) : اگر در آنها (زمین و آسمان) جز خدا ، خدایانی (دیگر) وجود داشت قطعا
تباه می شد.
_ پایین آمدم و او را سوار کردم.
گفت: سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا (10) : پاک است کسی که این را برای ما رام کرد.
_ وقتی به قافله رسیدیم ، گفتم: آیا کسی را در این قافله داری؟
_ یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ (11) ؛ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ (12) ؛ يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ (13) ؛ يَا مُوسَى
إِنِّي أَنَا اللَّهُ (14) :
ای داوود ، ما تو را در زمین خلیفه گردانیدیم؛ و محمد جز فرستاده ای نیست ...؛ اى يحيى كتاب را بگير... ؛ اى
موسى ، منم ،خداوند... .
_ تا این اسم ها را صدا زدم ، دیدم چهار جوان به سوی او آمدند. گفتم : اینها با تو چه نسبتی دارند؟
_ الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (15) : مال و پسران زيور زندگى دنيايند .
وقتی رسیدند به آنها گفت : يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ (16) : اى پدر او را استخدام كن
چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مىكنى، نيرومند است و قابل اطمینان. چیزهایی را برای دستمزد به
من دادند.
گفت: وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاء (17) : و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مىكند. بر آنچه داده
بودند افزودند. از آنها پرسیدم : این زن کیست؟ گفتند: این مادر ما فضّه است ، کنیز حضرت زهرا سلام الله علیها
که از 20 سال پیش تا کنون ، جز با زبان قرآن سخن نگفته است. (18)
قسمتی از کتاب غم خانه ی فاطمة الزهراء
ترجمه ی کتاب بیت الا حزان مرحوم حاج
شیخ عباس قمی (رحمة الله علیه)
- زخرف 43/ آیه 89.
- زمر39/ آیه 37.
- اعراف7/ آیه ی 31.
- فصلّت41/ آیه 44.
- آل عمران3/ آیه 97.
- ق50/ آیه 38.
- انبیاء21/ آیه 8.
- بقره2/ آیه 286.
- انبیاء21/ آیه 22.
- زخرف43/ آیه 13.
- ص38/ آیه 26.
- آل عمران33/ آیه 144.
- مریم19/ آیه 12.
- قصص28/ آیه30.
- کهف18/ آیه 26.
- قصص28/ آیه26.
- بقره2/ آیه 261.
- مناقب، ابن شهر آشوب،صص343و344؛بحارالانوار،ج43،صص86و87،ب4،ح8.
- توضیحات
- سیره و فضائل
- 21 اسفند 1391
- خادمة الزهرا
- 4309
دیدگاهها